حساب و کتاب ساده
چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۵۲ ق.ظ
ترس که تو وجود همه هست، درست مثل عشق. اشتباه کردین اگه فکر کنین من ترس رو نمیّشناختم.
یه حسابکتاب سرانگشتی میخواد: اول ببین از چی میترسی. از مردن؟ از درد؟
مگه نه اینکه بالاخره میمیری. شاید تصادف کنی و همین درد رو بکشی.
بعد ببین چطوری دوست داری بمیری؟
خیلی قشنگه آدم به عزرائیل رودست بزنه و خودش مدل مردنشو انتخاب کنه. یه جوری بمیره که هنوز نمرده، زنده بشه: اسمش، یادش، راهش.
فکر میکنی تا حالا چند نفر تونستن تاریخ رو اسیر خودشون کنن؟
من هم اولش میترسیدم. اما بعد خجالت کشیدم، از علمدار که نیست و من که هستم.
راه که افتادم، از خودم که گذشتم، خدا کمکم کرد.
میبینی، ساده است. سرت رو که بسپری به خدا، همهچیز آسون میشه.
۳شهریور۹۶
-----------------------------------
شهید حججی از سه دریچه، دریچه سوم
- ۹۶/۰۶/۲۲