معرفی شهر من
شهر من نیاز به معرفی ندارد. میمش را که بگویی، همه یاد الف میافتند. مشهد است و امامرضا. اصلیترین سرمایۀ شهر من امامرضاست. همین هم او را شهره کرده است. اصلاً اینجا شهر نبود، اصلاً مشهد نبود. محل شهادت امامرضا که شد، «مشهد» نام گرفت. حالا فرقی نمیکند که بگویی مشهد یا امامرضا، هر دو دلها را هوایی میکند و چشمها را بارانی.
شهر من هر سال مهمانان زیادی دارد. خیلیها هم در آرزوی آمدن به شهر من هستند، نه بهخاطر شهر من که بهخاطر امامرضا. اصلاً اینجا شهر من نیست، شهر امامرضاست.
اگر از جادۀ سرخس یا نیشابور به مشهد بیایی، حتماً چیزهایی دربارۀ آمدن علیبنموسیالرضا به مشهد میشنوی. چون این دو شهر خاطره دارند از قدمهای آقا. وگرنه از جادۀ فریمان یا کلات یا چناران یا تربتجام هم به مشهد خواهی رسید. اگر با قطار به شهر امامرضا بیایی، شیرینترین لحظهات همان لحظهای است که قطار از روبهروی حرم میگذرد، همان لحظهای که همه قامت راست میکنند و دستبهسینه میایستند و به امام عشق سلام میکنند. چقدر دوست دارم که در این لحظه در قطار، صلوات خاصه را با صدای انصاریان بشنوم.
اگر با اتوبوس به این شهر بیایی، به احتمال زیاد، برای ورود به بافت اصلی شهر، باید سوار اتوبوسهای تندرو شوی که از خیابان امامرضا تو را میآورند و چشمانت را با تصویر حرم تبرک میکنند. مسیرت طولانیتر اگر باشد، پایت به زیرگذر هم میرسد و قدمهای زوار که روی سرت مینشیند، دلت را متبرک میکند.
اگر با هواپیما بیایی، بستگی به خلبان دارد که با گذر از روی حرم، قلب مشهد را با قلب تو پیوند بزند و تصویری در ذهنت خلق کند که جاودانه شود.
مرکز شهر امامرضا، میدان شهداست که یکی از مسیرهای اصلی برای رسیدن به حرم است و همینطور یکی از مسیرهای شلوغ و پرترافیک. این مسیر که به بالاخیابان معروف است، پر است از مرکز خرید و فروشگاه و تقریباً زائر میتواند همۀ نیازهایش را از آنجا تأمین کند.
یکی دیگر از مسیرهای اصلی برای رسیدن به حرم، همان مسیر خیابان امامرضاست که به ترمینال اتوبوسرانی منتهی میشود. این خیابان پر است از هتل و اقامتگاه. بازار معروف رضا را هم در همین خیابان، در حاشیه فلکۀ آب (میدان بیتالمقدس) میتوانی بیابی. خیابان امامرضا معمولاً مسیر راهپیماییها نیز هست. از ابتدا تا انتهای این خیابان که رو به حرم بایستی، میتوانی گنبد طلا را ببینی که دو گلدسته با احترام در کنارش ایستادهاند.
مسیر دیگر، خیابان طبرسی است که گرچه هتل کم دارد، پر از مسافرخانه است و پر از مغازه. اینجا هم تقریباً از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا میشود. پلی که گفتم قطار از روی آن میگذرد، در این خیابان قرار دارد. در این خیابان هم بهراحتی میتوانی گنبد و یکی از گلدستهها را ببینی.
مسیر آخر، خیابان نواب است که به پایین خیابان معروف است. میشود پایین پای امامرضا. این مسیر هم پر است از مراکز خرید و معمولاً قیمتهایش مناسبتر است.
شهر امامرضا پارکهای زیادی دارد؛ اما یکی از آنان معروف است به «کوهسنگی». وسط این پارک همان کوهی قرار دارد که امامرضا دستور دادند ظرفی از آن بتراشند و غذای ایشان را در آن ظرف بپزند و دعا کردند که خدا به غذاهایی که در ظرفهای ساختهشده از این کوه پخته میشود، برکت بدهد. این پارک فضای فوقالعاده سبز و خرمی دارد و بالای کوهِ سنگی آن، چند شهید گمنام آرمیدهاند.
این شهر زمانی پایتخت نادرشاه افشار بوده است؛ اما اکنون پایتخت معنوی جهان اسلام است. از نادر هیچچیزی نمانده است؛ جز یک مجسمه که در باغ موزۀ نادری، در چهارراه شهدا قرار دارد. بهنظرم شهرها در تسخیر کسانی هستند که بر قلبها حکومت میکنند و اینجا شهر امامرضاست.
۶مرداد۱۳۹۶