تکرار افسانه
سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۸ ب.ظ
تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده بود. اصلاً امکان نداشت اینطور شود!
دیگر آنقدر تجربه در آستین داشتم که از همان لحظهای که مماس با بازویش بودم، بدانم که او سهم من میشود.
تمام آن دو شب را در غلافی چرمی بودم، نه آب به لبهام رسیده بود و نه نم رطوب، کُندم کرده بود؛ اما آن شب باز تنم را به چخماغ کشیدند، بارها و بارها.
نباید اینطور میشد. هنوز هم باورم نمیشود! افسانهای قدیمی بین ما هست دربارۀ تیغی که گلو را نبرید؛ اما سنگ را شکافت.
از آن شب تا به حال، هزار بار همهچیز را با خودم مرور کردهام. آیا این مرد تکرار یک افسانه بود؟!
۳شهریور۹۶
-----------------------------------------
شهید حججی از سه دریچه، دریچه اول.
- ۹۶/۰۶/۲۱