چند‌خط خط‌خطی

آغاز یک تمرین برای نوشتن فرازهای فروزان فرداهای نه‌چندان دور

چند‌خط خط‌خطی

آغاز یک تمرین برای نوشتن فرازهای فروزان فرداهای نه‌چندان دور

مشخصات بلاگ
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

وقایع نورالهداییه۳؛ گل‌دختر

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۲۷ ق.ظ

نمی‌دانم ملاحت چهره‌اش سر ذوقم آورده بود یا ریزه‌میزه‌بودنش یا چادرپوشیدنش. گمانم چادرپوشیدنش بیشتر به دلم نشسته بود. آمده بودند بروند کبوترانه؛ کبوترانه‌ای که با تعطیل‌بودنش، خیلی از بچه‌ها را سرگردان کرده است. مادرش گفت: «چندبار آمده‌ایم حرم؛ اما دخترم نتوانسته از هیچ برنامه‌ای استفاده کند.»

آدرس پایگاه آداب زیارت را دادم. گفت: «الان از آنجا می‌آییم. کبوترانه‌اش تعطیل بوده.»

یادم آمد در پایگاه، جلسه‌ای برای همکاران اداری برگزار شده و بچه‌ها اجازۀ ورود ندارند. امان از دست بزرگ‌ترها!

کم‌کَمک باید برمی‌گشتند شهرشان. خواستم با خاطره‌ای شیرین بدرقه‌اش کنم، کتاب قصۀ انقلاب را با یک شکلات تقدیمش کردم و هم‌زمان گفتم: «چه قشنگ چادر پوشیده‌ای!»

رفتند... دوباره یادم رفت اسمش را بپرسم!

۱۳خرداد۹۶

  • قلم دوم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی